فهیمه رحیمی در مصاحبهای گفته است که گاهگاه برای جوابدادن نامهها و تماسهای تلفنی طرفدارانش روزانه مجبور به اختصاص دادن دو تا سه ساعت از وقتش می باشد و تعداد طرفدارانش بسیار زیاد میباشد. رحیمی، کتابهایش را در بازههای شش ماهه به ثمر میرسانده است .او برای نوشتن بهترین زمان را صبح و نیمه شبهای میداند. یکی از درس های نویسندگی که ما می توانیم از فهیمه رحیمی یاد بگیریم ،ذکر این نکته است که وی برای نوشتن همیشه ساعت معینی را انتخاب می کردو از سوی دیگر نیز وی اتاقی داشت که تنها برای نویسندگی بود .
درب اتاقش را میبست و برای نوشتن یک موسیقی ملایم پخش می کرد و شروع به نوشتن می کرد .وی تمام اتفاقات و رخداد های داستانش را از ماجراهای واقعی ایده می گرفت و آن ها را به تصویر می کشید. وی بعد از آن که ایده را پیدا می کرد ، به دنبال تحقیق در باب سوژه می رفت .وی به عنوان مثال برای رمان پاییز را فراموش کن ،به خرم آباد سفر کرده و تمامی مناظری که در کتاب به توصیف آن پرداخته است ، مکان های حقیقی میباشند. نکته ی جالب در نوشته های فهیمه رحیمی این است که وی شخصیت هایش را به سرنوشتی که خودشان دوست دارند در آن باشند دچار می کند .او شخصیتهایش را پردازش می کند ،اما برای آن ها سرنوشت نمی سازد و می گذارد که خودشان در داستان شکل بگیرند . او خود در این باب می گوید که من سه بار یک داستانی را نوشتم و هر سه بار خود قهرمان انتخاب کرده است که یک نوع زندگی کند .